سنایی:ای خداوند قایم و قدّوس ملک تو نامماس و نامحسوس
❈۱❈
ای خداوند قایم و قدّوس
ملک تو نامماس و نامحسوس
از تو چیریم و بر تو چیر نهایم
به تو سیریم و از تو سیر نهایم
❈۲❈
سوی ما گرچه هیچکس کس نیست
کرم تو نُویدگر بس نیست
دینمان دادهای یقینمان ده
گرچه این هست بیش از اینمان ده
❈۳❈
گرچه بر نطع نفس شهماتیم
تشنهٔ وادی سماواتیم
کسی از بد همی نداند به
آنچه دانی که آن بهست آن ده
❈۴❈
ای مراد امل نگاران تو
وی امید امیدواران تو
ای نهاندان آشکارا بین
تو رسانی امید ما به یقین
❈۵❈
همه امید من به رحمت تست
جان و روزی همه ز نعمت تست
جگر تشنهمان ز کوثر دین
شربتیبخش پر ز نور یقین
❈۶❈
نیست نز دانشی و نز هنری
جز تو سوی توام وکیل دری
هرچه بر من قضای تو بنوشت
همه نیکو بود نباشد زشت
❈۷❈
هستم از هرکه هست جمله گریز
ناگزیرم تویی مرا بپذیر
بلبل عشق را ز گلبن جست
در ترنّم نوای این همه تست
❈۸❈
باز ناز من از طریق نیاز
بر سر سدره میکند پرواز
ملکها راند هرکه سوی تو راند
باز درماند هرکه زین درماند
❈۹❈
که رساند به من سخن جز تو
که رهاند مرا ز من جز تو
نخری بوی رنگ و دمدمه تو
زین همه وارهانم ای همه تو
❈۱۰❈
عجز و بیچارگی و ضعف خری
نخری سستی و خری و تری
رنج بر درگه تو آسانیست
بیزبانی همه زباندانی است
❈۱۱❈
همه را کُش تو از برای همه
پس قبول تو خونبهای همه
از تو برتافتن عنان اَمَل
چیست جز آیت و نشان زلل
❈۱۲❈
صورت قهر در دلش روید
هر که جز مهر حضرتت جوید
سیرت ما ز صورت اشرار
وا رهان ای مهیمن اسرار
کامنت ها