گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سنایی:بندگان را که از قدر حذر است آن نه زیشان که آن هم از قدر است

❈۱❈
بندگان را که از قدر حذر است آن نه زیشان که آن هم از قدر است
قدر و تقدیر او نهاد چو چنگ که شناسد همی ز نام و ز ننگ
❈۲❈
زان چو بربط به هر خیال همی خفته نالد ز گوشمال همی
پیش دیوانِ حکم او جز مرد شکر سیلی حق که داند کرد
❈۳❈
سنگ خواران حکم چو سندان نزنند از برای جان دندان
که کند با قضای او آهی جز فرومایه‌ای و گمراهی
❈۴❈
آه تو با قضای او باد است با قضایش دل تو ناشاد است
با قضا مر ترا چو نیست رضا نشناسی خدای را به خدای
❈۵❈
کو در این راه کردنی کردن که تواند قفای او خوردن
کردنی بایدت عزازیلی تا زند دست لعنتش سیلی
❈۶❈
سیلی کز دو دست دوست خوری همچو بادام بی دو پوست خوری
گردنانی که با خدای خوشند حکم را بُختیان بارکشند
❈۷❈
چون چراغند اگرچه در بندند زانکه جان می‌کنند و می‌خندند
هر بلایی که دل نماید از او گر یکی ور هزار شاید از او
❈۸❈
حکم و تقدیر او بلا نبوَد هرچه آید به جز عطا نبوَد

فایل صوتی حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه بخش ۷۹ - فی الحذر عن‌القدر

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها