گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سنایی:آن شنیدی که تا خلیل چه گفت وقت آتش به جبرئیل نهفت

❈۱❈
آن شنیدی که تا خلیل چه گفت وقت آتش به جبرئیل نهفت
کرد بیرون سر از دریچهٔ جان کای برادر تو دور شو ز میان
❈۲❈
گفت با جبرئیل اندر سرّ ربّ یسّر کنان در امر عسر
گشته از منجنیق حکم رها گرد گردان چو گوی گردِ هوا
❈۳❈
گفت پس من دلیل راهِ توام جبرئیلم که نیکخواه توام
در چنان حال با نهیب خلیل از سرِ اعتماد و حفظ وکیل
❈۴❈
گفت هرچند پایم ای دلبند هست بر گردن ضعیف ببند
دور کن یک زمان ز خویشتنم تا بر او بی تو یک نفس بزنم
❈۵❈
عصمتِ او دلیل من نه بس است علم او جبرئیل من نه بس است
بی تو بر درگهش تو حاضر شو چشم بر دوز و پس تو ناظر شو
❈۶❈
یکسو اندر حظّ خود ز میان تا بیابی تو لذّت ایمان
چون به عشق از چنارت آتش جست آتش از آتشی بدارد دست
❈۷❈
چون خلیل آنِ خویشتن بگذاشت آتش از فعل خویش دست بداشت
گرچه نمرود آتشی افروخت آتشش چون علف نیافت نسوخت
❈۸❈
چون عنان را به دست حکم سپرد آتش سی و هشت روزه بمرد
بر دمید از میان آتش و دود چون صدای ندای حق بشنود
❈۹❈
عبهرِ عهد و سوسنِ تحقیق سنبل سنت و گل توفیق
آری آری چو دوست آن باشد نار نمرود بوستان باشد

فایل صوتی حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه بخش ۸۳ - التمثیل فی قصّة ابراهیم الخلیل علیه‌السّلام

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها