گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سنایی:دوش چون شاهد جهان افروز زلف شب برگرفت از رخ روز

❈۱❈
دوش چون شاهد جهان افروز زلف شب برگرفت از رخ روز
من چو عنقا نهفته روی از خلق شسته حرف پا زتختهٔ زرق
❈۲❈
گاهی اندر فنا بقا جستم درد را زان جهت دوا جستم
کاه سر بر در عدم زده‌ام در ره نیستی قدم زده‌ام
❈۳❈
به وثاقم درآمد از ناگاه خضر پیغمبر آن ولی الله
گفت ای عندلیب گلشن کن‌ طوطی خوش نوای نغز سخن
❈۴❈
تا کی این عاجزی و حیرانی اندرین تنگنای ظلمانی
چونکه بر تافتی زدعوی روی خیز و آب حیات معنی جوی
❈۵❈
تا زین ظلمتت نجات بود در جهان بقا حیا ت بود
در مضیق جهان توقف چیست‌؟ این همه غصه و تاسف چیست‌؟
❈۶❈
نه چو یعقوب‌گم شدت فرزند که بریدی زخرمی پیوند
گفت خضرم ز راه غمخواری کای فرو مانده در گرفتاری‌
❈۷❈
بیت احزان چه جای توست بگو مصر عشق از برای توست بجو
خیز و بیرون خرام ازین مسکن رخت خود پن وطن برون افکن
❈۸❈
کاندرین خطه خراب آباد نشود خود دل خراب آباد

فایل صوتی طریق التحقیق بخش ۱۵ - فی قدوم الخضر

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

علی
2020-10-25T16:12:37
که بریدی زخرمنی پیوند
و .ا
2017-03-12T16:22:13
خیز و بیرون خرام ازین مسکنرخت خود زین وطن برون افکن
و .ا
2017-03-13T14:17:10
من چو عنقا نهفته روی از خلقشسته حرف ها زتختهٔ زرق