سنایی:همه افتادهاند در تک و تاز کرده بر تو زبان طعن دراز
❈۱❈
همه افتادهاند در تک و تاز
کرده بر تو زبان طعن دراز
چون زفطرت تو بودهای مقصود
همگنان چون برادران حسود،
❈۲❈
کارها ساختند بر سر رام
تا ترا در فکندهاند به چاه
ساکن قعر چاه ماری چند!
در بن چاه حرص داری چند
❈۳❈
اینک آمد نظر کن ای مسکین
بر سر چاه ژرف بشری هین!
در چه انداخت بهر دعوت را
حبل قرآن و دلو عصمت را
❈۴❈
بیش از این در مان چاه مپای
دست بر حبل زن، زچاه برآی
خویشتن را زچاه بالاکش
علم عشق بر ثریا کش
❈۵❈
چست با کاروان صدق و یقین
سفری کن به مصر علیین
تا ز ناچیز و هیچ، چیز شوی
واندر آن مملکت عزیز شوی
❈۶❈
حاسدان تو چون تو را بینند
آن همه بهجت و بها بینند،
همه از گفت خود خجل گردند
اندر آن وقت تنگدل گردند
❈۷❈
منشین غافل ار خرد داری
پیشه گیر و بکن نکوکاری
آنچنان زی، درین جهان زنهار
تانگردی خجل به روزشمار
کامنت ها