سنایی:ساکنانی که جمله چون روحند مرهم سینههای مجروحند
❈۱❈
ساکنانی که جمله چون روحند
مرهم سینههای مجروحند
همه را درس، نقد ابجد عشق
همه را میل، سوی مقصد عشق
❈۲❈
همه را گشته سر غیبی کشف
جان و تن کرده در بلایش وقف
لوح روحانیان زبردارند
پایه از مه بلندتر دارند
❈۳❈
سرورانند بی کلاه و کمر
خسروانند بی سپاه و حشر
زده در رشتهٔ حقایق چنگ
فارغ از نفع نوش و ضر شرنگ
❈۴❈
همه مست می وصال قدم
در روش یافته ثبات قدم
لطف ایزد به مجلس توفیق
باده شان داده از خم تحقیق
❈۵❈
چون تو دیدی علو همّتشان
این همه کار و بار و عزتشان،
پس تو نیز از سر هوا برخیز
که هوا آتشی است بادانگیز
❈۶❈
بیش پن بر بروت خویش مخند
همچو مردان بیا میان بربند
خدمتش میکن از سر اخلاص
تا چو ایشان شوی توخاصالخاص
کامنت ها