سنایی:گر حیات ابد همی خواهی خیز و با عشق جوی همراهی
❈۱❈
گر حیات ابد همی خواهی
خیز و با عشق جوی همراهی
رو، دم از عشق زنکهکار این است
رهروان را بهین شعار این است
❈۲❈
به زبان سر عشق نتوان گفت
آنچنان در به گفت نتوان سفت
هر چه گویی گر آنچنان باشد
صفت عشق غیر از آن باشد
❈۳❈
عشق را عین و شین و قاف مدان
بلکه سریست در سه حرف نهان
سخن سر عشق کار دلست
عشق پیرایه و شعار دلست
❈۴❈
عاشقی قصه و حکایت نیست
عشقبازی در این ولایت نیست
عالم عشق عالم دگر است
پایهٔ عشق از این بلندتر است
❈۵❈
کی به هر مسکنی کند منزل
تابود میل او به عالم گل
عشق در هر وطن فرو ناید
حجرهٔ خاص عشق، دل باید
❈۶❈
مرکب عشق سختتیزرواست
هر زمانیش منزلی زنو است
هر که با عشق همعنان باشد
منزلش زآن سوی جهان باشد
❈۷❈
دل که از بوی عشق بی رنگ است
نه دلست آن که پارهٔ سنگ است
به زبان قال و قیل عشق مگوی
خیز و دل را به آب صدق بشوی
❈۸❈
دل زخبث هوا نمازی کن
چون شدی پاک عشق بازی کن
عشقبازی (است) وعشقبازینیست
هوسی به زعشقبازی نیست
کامنت ها