سنایی:تا توانی به گرد کبر مگرد با عزازیل بین که کبر چه کرد؟
❈۱❈
تا توانی به گرد کبر مگرد
با عزازیل بین که کبر چه کرد؟
آب طاعت برید از جویش
نیل لعنت کشید بر رویش
❈۲❈
بود آدم که کرد یک عصیان
روز و شب «ربنا ظلمنا» خوان
چون بیفزود قدر و عزت او
داد «ثم اجتباه» خلعت او
❈۳❈
هرکه خود را فکند بر در او
در دو عالم عزیز شد بر او
خویشتن را شناس ای نادان
تا مشرف شوی چو عقل و چوجان
❈۴❈
اندرین ره که راه مردانست
هر که خود فکند مرد آنست
آنکه او نیستگشت، هستش دان
آنکه خود دید، بت پرستش دان
❈۵❈
بیخبر زان جهان و مست یکیست
خویشتن بین و بت پرستیکیسب
کامنت ها