گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سیف فرغانی:شکری بجان خریدم زلب شکرفروشت که درون پرده با دل شب وصل بود دوشت

❈۱❈
شکری بجان خریدم زلب شکرفروشت که درون پرده با دل شب وصل بود دوشت
بسخن جدا نمی شد لب لعل تو ز گوشم چو علم فرو نیامد سر دست من زدوشت
❈۲❈
بلبت حلاوتی ده دهن مرا که دایم ترش است روی زردم ز نبات سبز پوشت
بوصال جبر می کن دلک شکسته یی را که گرفت صبر سستی ز فراق سخت کوشت
❈۳❈
سحری مرا خیالت بکرشمه گفت مسکین تویی آنکه داغ عشقش نگذاشت بی خروشت
برخ چو آفتابش نگری بچشم شادی چو بمجلس وی آرد غم او گرفته گوشت
❈۴❈
ز دهن چو جام سازد چه شرابها که هر دم ز لبان باده رنگش بخوری و باد نوشت
تو ز دست رفتی آن دم که برید صیت حسنش خبری بگوشت آورد وز دل ببرد هوشت
❈۵❈
تو که خار دیده بودی نبدی خمش چو بلبل چو بگلستان رسیدی که کند دگر خموشت
همه شب ز بی قراری ز بسی فغان و زاری چو ندیده بودی او را بفلک شدی خروشت
❈۶❈
رخ وی آرمیدی، عجبست سیف از تو که بآتشی رسیدی و فرو نشست جوشت!

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۱۱۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

مهدی مح
2016-10-07T13:31:53
فعلاتُ فاعلاتن فعلاتُ فاعلاتن