سیف فرغانی:ای نور دیده دیده ز (روی) تو نور یافت جان حزینم از غم عشقت سرور یافت
❈۱❈
ای نور دیده دیده ز (روی) تو نور یافت
جان حزینم از غم عشقت سرور یافت
خورشید سوی مشرق از آن راه گم نکرد
کز روی همچو ماه تو هر روز نور یافت
❈۲❈
از نفحه هوای تو جان را میسر است
آن زندگی که قالبش از نفخ صور یافت
بی رهبر عنایت تو بنده جای خود،
گرچه بسی دوید، ز کوی تو دور یافت
❈۳❈
ایوب وار دل ز پی نعمت وصال
بر محنت فراق تو خود را صبور یافت
جز وصف حسن صورت زیبای تو نکرد
معنی چو بر مظنه خاطر ظهور یافت
❈۴❈
رویت بسوی کعبه وصلت دلیل شد
آنرا که از شعایر عشقت شعور یافت
موسی مناقب تو در الواح خویش خواند
داود وصف حسن تو اندر زبور یافت
❈۵❈
گرچه بسیف میل نکردی ولی ورا
نی میل کم شد و نه ارادت فتور یافت
کامنت ها