گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سیف فرغانی:زهی جهان شده روشن بآفتاب جمالت کسی بچشم سرو سر ندیده روی مثالت

❈۱❈
زهی جهان شده روشن بآفتاب جمالت کسی بچشم سرو سر ندیده روی مثالت
بقول راست چو مطرب سحرگهان ببسیطی بگوید از غزل من نشید وصف جمالت
❈۲❈
چو دست مرتعش آن دم زمین بلرزه درآید ز پای وجد که کوبند مردم از سر حالت
تو نقل مجلس مستان عشق خویشی ازیرا چو پسته یی بدهان (و) چو شکری بمقالت
❈۳❈
جریح تیغ غمت را حیات درد دل آمد که عشق راحت جانش بمرگ کرد حوالت
چو عشق ملک بگیرد سپاه طبع بمیرد که عادلان ننشانند دزد را بایالت
❈۴❈
درت مقید دیوار هر دو کون نباشد ز هفت پرده برونست آستان جلالت
بعقل کس نتوانست ره بسوی تو بردن سها نکرد کسی را بآفتاب دلالت
❈۵❈
تو شاه ملک جمالی و دل پیاده راهت که جان بعشق رخ تو بداد و برد خجالت
مکن بآتش هجران دگر عذاب کسی را که همچو آیت رحمت بسی گرفت بفالت
❈۶❈
اگر چه انده عشقت بجان خریدم لیکن زیان نکرد و مصونست بیع ما ز اقالت
حیات رخت اقامت بر اسب رحلت بستی اگر عنان نگرفتی مرا امیذ وصالت
❈۷❈
چو نیست ذکر تو عادت چو نیست کار تو پیشه حدیث جمله فسونست و شغل جمله بطالت

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۱۲۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها