سیف فرغانی:ای مه و خور بروی تو محتاج بر سر چرخ خاک پای تو تاج
❈۱❈
ای مه و خور بروی تو محتاج
بر سر چرخ خاک پای تو تاج
چه کنم وصف تو که مستغنیست
مه ز گلگونه گل ز اسپیداج
❈۲❈
هرکه جویای تو بود همه روز
همه شبهای او بود معراج
پادشاهان که زر همی بخشند
بگدایان کوی تو محتاج
❈۳❈
ندهد عاشق تو دل بکسی
بکسی چون دهد خلیفه خراج
عیب نبود تصلف از عاشق
کفر نبود اناالحق از حلاج
❈۴❈
عشق را باک نیست از خون ریز
ترک را رحم نیست در تاراج
چاره با عشق نیست جز تسلیم
خوف جانست با ملوک لجاج
❈۵❈
دل نیاید بتنگ از غم عشق
کعبه ویران نگردد از حجاج
دل بتو داد سیف فرغانی
از نمد پاره دوخت بر دیباج
❈۶❈
سخن اهل ذوق می گوید
بانگ بلبل همی کند دراج
کامنت ها