سیف فرغانی:از سر صدق ارکسی بر آستانت سر نهاد تخت بختش پای برکرسی هفت اختر نهاد
❈۱❈
از سر صدق ارکسی بر آستانت سر نهاد
تخت بختش پای برکرسی هفت اختر نهاد
حبذا آن عاشق سیار کز صدق طلب
گرد هردر گشت وپیش آستانت سر نهاد
❈۲❈
در مقامات ارچه عاشق را مددها کرد عقل
عقل را از عشق قدسی چون توان برتر نهاد
گرچه سوی آسمان همراه باشد جبرئیل
چون تواند پای بر معراج پیغمبر نهاد
❈۳❈
حرف عشقت نسخهای کفر و دین را نسخ کرد
نام آن نسخه سقیم و نام این ابتر نهاد
از پی احیای اموات و علاج دردمند
عیسی آمد رخت جالینوس را بر خر نهاد
❈۴❈
کارداران تواند اندر جهان خاک و آب
ای فتاده آتش عشق تو ما را در نهاد
پرتو خورشید کندر طبع معدن زر سرشت
ابر در باران که در جوف صدف گوهر نهاد
❈۵❈
هرکه آمد از جهانداران درین حضرت کسی
کو بنام خویش مهری بر جبین زر نهاد
چون غلامان از برای پایگاه خدمتت
گر ملکشاهست عشقت نام او سنجر نهاد
❈۶❈
در ره وصف تو مسکین سیف فرغانی چه گفت
اسب عقلم سم فگند و مرغ وهمم پر نهاد
کامنت ها