گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سیف فرغانی:دی یکی گفت که از عشق خبرها دارد سر خود گیر که این کار خطرها دارد

❈۱❈
دی یکی گفت که از عشق خبرها دارد سر خود گیر که این کار خطرها دارد
دگری گفت قدم در نه و اندیشه مکن اندرین بحر که این بحر گهرها دارد
❈۲❈
ای گرو برده ز خوبان، به جز از شیرینی قصب السبق کمال تو شکرها دارد
آنچه از حسن تو دیدم ز کبوتر طوقیست وه که طاوس جمال تو چه پرها دارد
❈۳❈
آمد بر در تو تا مگر از صحبت تو چون تو سلطان شوم و صحبت اثرها دارد
همه دانند ز درویش و توانگر در شهر کین گدا از پی در یوزه چه درها دارد
❈۴❈
گر چه در صف غلامان تو دارم کاری شاخ دولت به جز این میوه ثمرها دارد
کیسه پر کرده ام از نقد امید و املم بر میان از پی این کیسه کمرها دارد
❈۵❈
هفت عضوم ز غم عشق تو خون می گریند اشک خونین به جز از چشم ممرها دارد
از غم اندیشه ندارم که درین کار دلم از پی خون شدن ای دوست جگرها دارد
❈۶❈
گر بتیغم بزنی کشته نگردم که چو شمع گردنم از پی شمشیر تو سرها دارد
انده عشق تو امروز درآویخت چو فقر بگدایان که توانگر غم زرها دارد
❈۷❈
سیف فرغانی اگر مرد بود بنشیند پس هر پرده که در پیش سقرها دارد

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۱۴۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها