گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سیف فرغانی:نگار من چو اندر من نظر کرد همه احوال من بر من دگر کرد

❈۱❈
نگار من چو اندر من نظر کرد همه احوال من بر من دگر کرد
بپرسش درد جانم را دوا داد بخنده زهر عیشم را شکر کرد
❈۲❈
ز راه دید ناگه در درونم درآمد نور و ظلمت را بدر کرد
بشب چون خانه گشتم روشن از شمع که چون خورشیدم از روزن نظر کرد
❈۳❈
ز هر وصفی که بود او را و اسمی بقدر حال من در من اثر کرد
بگوشم گوش شد با چشم شد چشم ز هرجایی بنسبت سر بدر کرد
❈۴❈
بغمزه کشت و آنگاهم دگر بار بلب چون مرغ عیسی جانور کرد
چو سایه هستیم را نور خود داد چو آن خورشید رخ بر من گذر کرد
❈۵❈
دلم روشن نگردد بی رخ او که بی آتش نشاید شمع بر کرد
برین سر راست ناید تاج وصلش ز بهر تاج باید ترک سر کرد
❈۶❈
بجان در زلفش آویزم چه باشد رسن بازی تواند این قدر کرد
مرا از حال عشق و صبر پرسید چه گویم این مقیم است آن سفر کرد
❈۷❈
خمش کن سیف فرغانی کزین حال نمی شاید همه کس را خبر کرد

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۱۶۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها