گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سیف فرغانی:بدل چه پند دهم تا دل از تو برگیرد بجان چه چاره کنم تا رهی دگر گیرد

❈۱❈
بدل چه پند دهم تا دل از تو برگیرد بجان چه چاره کنم تا رهی دگر گیرد
کسی که دل ز تو برگیرد اندر آن عجبم که بر کجا نهد آن دل که از تو برگیرد
❈۲❈
بیک نظر بگرفتی و مر او نیست شگفت که آفتاب جهان را بیک نظر گیرد
اگر نقاب براندازی از جمال بشب چراغ مرده ز شمع رخ تو در گیرد
❈۳❈
وگر فرستی پروانه یی بگورستان چو شمع کشته تو زندگی ز سر گیرد
فتاد در همه عالم ز عشق تو شوری بخنده لب بگشا تا جهان شکر گیرد
❈۴❈
بدان امید که از دامنت فشانم گرد سر آستین مرا دیده در گهر گیرد
تو آفتاب صفت گر بعاشقان نگری نماز شام همه رونق سحر گیرد
❈۵❈
زآب چشم روان دیده را میسر نیست که خاک کوی تو چون سرمه در بصر گیرد
اگر چو سیم بآتش بری ازو سکه دل شکسته من مهر تو چو زر گیرد
❈۶❈
مگر تو چاره کنی ور نه سیف فرغانی کدام چاره سگالد که با تو در گیرد

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۱۷۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها