سیف فرغانی:دل زدستم شد و دلدار بدستم نامد سخت بی یارم وآن یار بدستم نامد
❈۱❈
دل زدستم شد و دلدار بدستم نامد
سخت بی یارم وآن یار بدستم نامد
زآن گلستان که ببویش همه آفاق خوشست
گل طلب کردم و جز خار بدستم نامد
❈۲❈
سوزن عقل بسی جامه تدبیر بدوخت
لیک سر رشته این کار بدستم نامد
در تمنای وصالش بامید شادی
غم بسی خوردم وغمخوار بدستم نامد
❈۳❈
دردم آنست که بیمار کسی گشت دلم
که ازو داروی بیمار بدستم نامد
ای تو صد ره بسر زلف زمن جان برده
این سر زلف تو یکبار بدستم نامد
❈۴❈
جور صد یار جفاکار کشیدم بامید
که یکی یار وفادار بدستم نامد
همچو خود بلبل شوریده بسی دیدم لیک
در جهان همچو تو گلزار بدستم نامد
❈۵❈
چند از بهر گلی حلقه زدم بر در باغ
غیر خار از سر دیوار بدستم نامد
من بوصف لب لعلش شکرافشان کردم
لیک آن لعل شکربار بدستم نامد
❈۶❈
سیف فرغانی گرچه زشکر محرومی
طوطیی چون تو بگفتار بدستم نامد
کامنت ها