گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سیف فرغانی:ای نبرده وصل تو روزی بمهمانی مرا هیچت افتد کز فراق خویش برهانی مرا؟

❈۱❈
ای نبرده وصل تو روزی بمهمانی مرا هیچت افتد کز فراق خویش برهانی مرا؟
در هلاک من چو هجرانت سبک دستی نکرد بر درت از بهر وصلست این گرانجانی مرا
❈۲❈
من بپای جست و جوی از بهر تو برخاستم لطف باشد گر بگیری دست و بنشانی مرا
تو اگر آیی و گرنه من ترا خوانم مدام من چو نامه تا نمی آیم نمی خوانی مرا
❈۳❈
هر بهاری پیش ازین مانند بلبل درخزان بر نمی آمد نفس از بی گلستانی مرا
می زنم بر بوی تو اکنون نوا چون عندلیب کاش بشکفتی گلی زین بلبل الحانی مرا
❈۴❈
من بآب صبر ازین گل شسته بودم پای روح دست دل انداخت اندر ورطه جانی مرا
من چراغ مرده ام تو مجلس افروزی چو شمع بر دهانم نه لبی تا زنده گردانی مرا
❈۵❈
آفتابی در شرف من همچو ماهم در خسوف روشنایی نیست بی آن روی نورانی مرا
از جهان بیزار گشتم چون بدیدم کوی دوست از عمارت کی کشد خاطر بویرانی مرا
❈۶❈
واله و حیران تو من بنده تنها نیستم خود کجا باشد باستقلال سلطانی مرا
در فراخای جهان از ازدحام عاشقان جای جولانی نماند از تنگ میدانی مرا
❈۷❈
ای ز صحت بی تو رنجوری،براحت کن بدل زحمتی کندر رهست از سیف فرغانی مرا

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۲۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

سید محسن
2019-11-06T18:29:38
در فراخنای جهان....----درست است