سیف فرغانی:ای که شیرینی تو شور در آفاق افگند حلقه زلف تو در گردنم انداخت کمند
❈۱❈
ای که شیرینی تو شور در آفاق افگند
حلقه زلف تو در گردنم انداخت کمند
هرچه معنیست اگر جمله مصور گردد
کس بمعنی و بصورت بتو نبود مانند
❈۲❈
گر بتریاک وصالم برسانی باری
پیشتر زآنکه کند زهر فراق تو گزند
هرچه غیر تو اگر جمله درو پیوندد
عاشق روی تو با غیر نگیرد پیوند
❈۳❈
عاشق از دادن جان بیم ندارد زیرا
نبود زنده دل عشق بجان حاجتمند
از هوای تو در آفاق بگردد چون باد
وز برای تو بر آتش بنشیند چو سپند
❈۴❈
صحبت جورش اگر چند دهد آسان دست
هم قبولش نکند عاشق دشوار پسند
دوست گر عرضه کند ملک دو عالم بر تو
در دو عالم مشو از دوست بچیزی خرسند
❈۵❈
تا تو در بند خودی دست نیابی بر دوست
دست در عشق زن و پای برآور زین بند
برو ای عاقل مغرور، مرا پند مده
زآنکه مجنون غم عشق نمی گیرد پند
❈۶❈
سیف فرغانی در کوی ملامت نه پای
اینچنین معتکف کنج سلامت تا چند
کامنت ها