سیف فرغانی:چو عاشقان تو عیش شبانه می کردند می صبوحی اندر چمانه می کردند
❈۱❈
چو عاشقان تو عیش شبانه می کردند
می صبوحی اندر چمانه می کردند
بنام تو غزل عاشقانه می گفتند
بیاد تو طرب عارفانه می کردند
❈۲❈
خمار در سرو گل در کنار و می در دست
حدیث حسن تو اندر میانه می کردند
بوصف حسن رخت چون روان شد آب سخن
ز سوز وجد چو آتش زبانه می کردند
❈۳❈
چو بلبلان چمن ناله و فغانشان بود
ز عشق روی تو گل را بهانه می کردند
بچنگ مطرب حاجت نداشت مجلس شان
که بلبلان همه بانگ چغانه می کردند
❈۴❈
عروس لطف برون آمد از عماری غیب
چو مهد غنچه گل را روانه می کردند
بخار مشک برانگیختند در بستان
مگر بنفشه زلف تو شانه می کردند
❈۵❈
چو موش در دهن گربه دشمنان خاموش
که بهر ما و تو عوعو سگانه می کردند
درین خرابه که من دارم و دلش نامست
غم ترا چو گهر در خزانه می کردند
❈۶❈
توانگران را زر بود لیک درویشان
درین نیاز در اشک دانه می کردند
برآن امید که پرده برافگنی شب و روز
چو در مقام برین آستانه می کردند
❈۷❈
جفای تو چو بدیدند شد بشکر بدل
شکایتی که ز جور زمانه می کردند
چو تو ز شهر برفتند سیف فرغانی
جماعتی که درین کوی خانه می کردند
کامنت ها