سیف فرغانی:مه و خورشید اگرچه رخ نیکو دارند پیش آن روی نکو صورت بر دیوارند
❈۱❈
مه و خورشید اگرچه رخ نیکو دارند
پیش آن روی نکو صورت بر دیوارند
گل رخسار ترا میوه جمال و حسنست
وین نکویان همه بی میوه چو اسپیدارند
❈۲❈
آیت محکم این سوره تویی و دگران
چون حروفند و ندانم که چه معنی دارند
حلقه زلف ترا هست بسی دل دربند
بهر زنجیر تو دیوانه چومن بسیارند
❈۳❈
دی یکی گفت که عشاق بنزد معشوق
راست چون در دل دین دار چو دنیا دارند
گفتم ایشان را چون چشم همی دارد دوست
می نبینی که چو چشمش همگان بیمارند
❈۴❈
حذر از دیده مردم که ترا ومارا
مردم دیده چو نیکو نگری اغیارند
شاید ار بر سر کوی تو بخسبند بروز
که چو سگ بر در وبام تو بشب بیدارند
❈۵❈
در ره خدمت اگر مال خوهی در بازند
وز سر رغبت اگر جان طلبی بسپارند
پاس امر تو چو روزه است ببایدشان داشت
کار عشقت چو نمازست چرا نگزارند
❈۶❈
از گل وخار نگوییم که عشاقت را
خارها جمله گل اندر ره وگلها خارند
گر چونرگس همه چشمند نبینند ترا
کور بختان که بر آیینه خود زنگارند
❈۷❈
نگذارم که زمن فوت شود همچو نفس
گرمرا باتو بیکجا نفسی بگذارند
گرچه در خدمت تو عمر بپایان نرسد
عمر آنست که با دوست بپایان آرند
❈۸❈
سیف فرغانی هرکس که درین کار افتاد
کار او دارد وچون تو دگران بی کارند
کامنت ها