سیف فرغانی:دل عاشق رهین جان نبود دادن جان بر او گران نبود
❈۱❈
دل عاشق رهین جان نبود
دادن جان بر او گران نبود
حال عاشق بگفت در ناید
سخن عشق را زبان نبود
❈۲❈
هرکرا عشق سوخت همچون نار
زآب وآتش ورا زیان نبود
عاشق از مردن ایمنست ازآن
که ورا زندگی بجان نبود
❈۳❈
گرچه نبود ازو جهان خالی
عاشق دوست در جهان نبود
خانه عاشقان بی مسکن
چون زمین زیر آسمان نبود
❈۴❈
تو تعجب مکن که لاشی را
بجز از لامکان مکان نبود
عاشقان را زخود قیاس مکن
قرص خورشید همچونان نبود
❈۵❈
تا زهستی تو ترا اثریست
این خبرها ترا عیان نبود
ابر چون از میانه برخیزد
آفتاب از کسی نهان نبود
❈۶❈
ترک اغیار کن بیار برس
دیدن یار را مکان نبود
چونکه در مصر شد عزیز چه غم
یوسف ار با برادران نبود
❈۷❈
سیف فرغانی این نمط اشعار
لایق فهم این وآن نبود
این سخن در درون نگه می دار
مغز بیرون استخوان نبود
❈۸❈
جهد کن تا زنفس در سخنت
چون بر آب از قدم نشان نبود
کامنت ها