سیف فرغانی:ترا به صحبت ما سر فرو نمیآید ز بنده شرم چه داری بگو نمیآید
❈۱❈
ترا به صحبت ما سر فرو نمیآید
ز بنده شرم چه داری بگو نمیآید
به دور حسن تو بیرون عاشقی کاری
بیازمودهام از من نکو نمیآید
❈۲❈
دلم به روی تو هرگز نمیکند نظری
که تیر غمزه شوخت بر او نمیآید
همیخورند غمم آشنا و بیگانه
که چون به نزد تو آن ماهرو نمیآید
❈۳❈
ترازوییست در او سنگ خویشتنداری
چنانکه جز به زرش سر فرو نمیآید
قرار داد که آیم به دیدن تو شبی
کنون قرار ز من رفت و او نمیآید
❈۴❈
دلم وصال تو میخواهد اینچنین دولت
به صبر یافت توان و این ازو نمیآید
نبود با تو مرا عشق روزگاری ازآن
به روزگار تغیر درو نمیآید
❈۵❈
چرا نمیکند اندیشه سیف فرغانی
که هیچ حاصل ازین گفتگو نمیآید
کامنت ها