گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سیف فرغانی:گر دست رسد روزی در پات سرافشانم هر چند نثارت را لایق نبود جانم

❈۱❈
گر دست رسد روزی در پات سرافشانم هر چند نثارت را لایق نبود جانم
پیش گل سیمینت چون شاخ خزان دیده با این همه بی برگی از باد زرافشانم
❈۲❈
گفتم که بجمعیت چون آب روانم کن بادی که همی داری چون خاک پریشانم؟
شکر از تو بدین نعمت ذکریست که کم گویم صبر از تو بدین طاقت کاریست که نتوانم
❈۳❈
در کار تو از یاران هیچم مددی ناید ای جمله مدد از تو مگذار بدیشانم
گر عشق بیک بازی صد جان ببرد از من دست آن منست ای جان چون با تو همی مانم
❈۴❈
زآن صورت جان پرور یادم دهد ای دلبر هر نقش که می بینم هر حرف که می خوانم
چون ابر بسی بودم گریان ز فراق تو ای گل بوصال خود چون غنچه بخندانم
❈۵❈
شاهین جهانگیری از دام برون رفته با دست نمی آیی چندانت که می خوانم
من بلبلم و هرگز زین شهره نوانکند بی برگی شاخ گل خامش بزمستانم
❈۶❈
من در طلب وصلت چون سیف نیم خاکی ریگم، نتوان کردن سیراب ببارانم

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۳۹۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها