گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سیف فرغانی:ما گدای در جانان نه برای نانیم دل بدادیم وبجان در طلب جانانیم

❈۱❈
ما گدای در جانان نه برای نانیم دل بدادیم وبجان در طلب جانانیم
پای ما بیخ فرو برده بخاک در دوست چون درخت ازچه بهر باد سری جنبانیم
❈۲❈
روز وشب در طلب دایره جمعیت پای برجای چو پرگار وبسر گردانیم
هرچه داریم ونداریم برای دل او جمله درباخته و هرچه جز او می مانیم
❈۳❈
در بهار از کرم دوست بدست آوردیم در خزان میوه وبرگی که همی افشانیم
دوست را گفتم کای روی تو ما را قبله پرده بردار که عیدی تو وما قربانیم
❈۴❈
گفت مارا تو زخود جوی که اندر دل تو همچو جان در تن و در روح چو سر پنهانیم
نیک مارا بطلب چون بزمستان خورشید زآنکه مطلوبتر از سایه بتا بستانیم
❈۵❈
آفتابیست بهر ذره ما پیوسته که برو روز وشب از سایه خود ترسانیم
زاهدان را نرسیدست سم مرکب وهم اندر آن خطه که ما اسب سبق می رانیم
❈۶❈
مه وخورشید چه باشد که ملک را ره نیست اندر آن اوج که ما همچو فلک گردانیم
گر دو کون آن تو باشد بگران تر نرخی بفروشی تو ومارا بخری ارزانیم
❈۷❈
چون قفایند همه مردم وما چون روییم چون سفالست جهان یکسر وما ریحانیم
علم دولت ما را دو جهان در سایه است برعیت برسان حکم که ما سلطانیم
❈۸❈
سیف فرغانی این مرتبه درویشان راست که تو می گویی وما چاکر درویشانیم

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۴۰۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها