سیف فرغانی:من از خدای جهان عمر میخواهم چندان که غنچه متبسم شود گل خندان
❈۱❈
من از خدای جهان عمر میخواهم چندان
که غنچه متبسم شود گل خندان
هلال وارش اگر چه جمال کامل نیست
ولی چو مه شودش ملک حسن صد چندان
❈۲❈
همی خواهم چو جهانیش آرزومندند
که ایزدش برساند بآرزومندان
بدو چگونه تواند رسید عاشق را
بجد اهل طلب یا بصبر خرسندان
❈۳❈
ببذل زر نرسد کس بلعل دوست چنانک
بریسمان نشود منتظم در دندان
ایا بدولت آزادی از جهان گشته
غلام بنده درگاه تو خداوندان
❈۴❈
نپرورد چو تو شیرین و گر درآمیزد
بشهد مادر ایام شیر فرزندان
غمت چگونه نگیرد حصار و قلعه دل
که خصم دست گشاده است و شهر دربندان
❈۵❈
چو دوست سخت دل افتاد سیف فرغانی
برو چو مطرقه می زن سری برین سندان
کامنت ها