گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سیف فرغانی:ای شاه حسنت را مدد از کبریای خویشتن عاشق نباشد همچو تو کس بر لقای خویشتن

❈۱❈
ای شاه حسنت را مدد از کبریای خویشتن عاشق نباشد همچو تو کس بر لقای خویشتن
مه پیش خورشید رخت از حسن لافی می زند برخیز و این سرگشته را بنشان بجای خویشتن
❈۲❈
گل را ز شرم روی تو باران عرق شد بر جبین تا خار خجلت چون کشد مسکین ز پای خویشتن
ای از جبینت لمعه یی بر روی مر خورشید را هر شب رخ مه را دهی نور از قفای خویشتن
❈۳❈
اندر مصاف عشق او تو نفس را بشکن علم بر فرق اکوان نصب کن زآن پس لوای خویشتن
ای خوب رویانت حشم ایشان نه چون تو محتشم از سفره ایشان ببر نان گدای خویشتن
❈۴❈
ای دل ربوده از برم گر نیز گویی جان بده عاشق ندارد جان دریغ از دلربای خویشتن
وی ماه خوبان تابکی چون ذره سر گردان کند خورشید رویت خلق را اندر هوای خویشتن
❈۵❈
بیمار عشق تو شدیم ای جان طبیب ما تویی ما دردمندان عاجزیم اندر دوای خویشتن
چون مردگان آگه نینداز زندگی جان و دل آنها که در نان یافتند آب بقای خویشتن
❈۶❈
تا شد چراغ خور روان اندر زجاج آسمان بی عشق کس نوری ندید از شمع رای خویشتن
آنرا که بر دیوار در، بر بام نبود روزنی هرگز نبیند آفتاب اندر سرای خویشتن
❈۷❈
آنکو بمالد روی خود چون باد بر خاک درت روشن نگشت و تیره کرد آب صفای خویشتن
چشم تو بیمارست رو از خون ما داروش کن زیرا طبیبان عاجزند اندر دوای خویشتن
❈۸❈
دنیا و عقبی دادم و وصلت مرا حاصل نشد هم تو بتو داناتری خودکن بهای خویشتن
با عاشقان شو همنشین خود را مبین آنگه ببین مرآسمان را چون زمین سر زیر پای خویشتن

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۴۲۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها