گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سیف فرغانی:هرگز گلی اندر جهان بی خار نتوان یافتن دلبر بسی بینی ولی دلدار نتوان یافتن

❈۱❈
هرگز گلی اندر جهان بی خار نتوان یافتن دلبر بسی بینی ولی دلدار نتوان یافتن
گرخلق را یاری دهی یارت بسی باشد ولیک از خلق اگر یاری خوهی کس یار نتوان یافتن
❈۲❈
گر بهر خاک کوی خود یار ازتو جان خواهد بده کآن نقد را زین تیزتر بازار نتوان یافتن
شکرانه ده جان گر ترا گوید سگ کوی منی وین لطف ازو باری بود هر بار نتوان یافتن
❈۳❈
بی عشق دیدن روی او کس را میسر کی شود چون اهل جنت نیستی دیدار نتوان یافتن
ور چند جان دادی بدو کم کن طمع در وصل او کآن نیم جو را در عوض دینار نتوان یافتن
❈۴❈
ای بر نکویان پادشه چون من ترا یک نیک خوه چون سیم و زر در خاک ره بسیار نتوان یافتن
ازبهر عشقت در زمان لایق ندیدم هیچ جان بهر چنین در در جهان دیوار نتوان یافتن
❈۵❈
در وصف رویت بلبل است آن گل که گفتی در چمن زیباتر از رخسار من رخسار نتوان یافتن
آن را که از خمر غمت تلخی بکام دل رسد شیرین تر از گفتار او در گفتار نتوان یافتن
❈۶❈
عاشق بعالم ننگرد در خویشتن هم ننگرد اندر ردای عیسوی زنار نتوان یافتن
در خوابگاه وصل تو عاشق نخسبد هیچ شب گر چون خروسش هر سحر بیدار نتوان یافتن
❈۷❈
تا سیف فرغانی نظر کرد اندر آن شیرین پسر شد مست عشق و دیگرش هشیار نتوان یافتن

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۴۲۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها