سیف فرغانی:ای شکرلب نظری سوی من مسکین کن ترک یک بوسه بگو کام مرا شیرین کن
❈۱❈
ای شکرلب نظری سوی من مسکین کن
ترک یک بوسه بگو کام مرا شیرین کن
دهن وقند لبت پسته شکر مغزست
تو از آن پسته مرا طوطی شکر چین کن
❈۲❈
نرگس مست بگردان دل وجان برهم زن
سنبل جعد بیفشان وجهان مشکین کن
زآن تنی کز سمن و یاسمنش عار آید
دم بدم پیرهنی پر زگل ونسرین کن
❈۳❈
تو زکار دگران هیچ نمی پردازی
تا بگویم که نگاهی بمن غمگین کن
همه ذرات جهان از تو مدد می خواهند
آفتابا نظری سوی من مسکین کن
❈۴❈
عالمی بیذق نطع هوس وصل تواند
آخر ای شاه رخ خود سوی این فرزین کن
با تو در هر ندبم دست عمل جان بازیست
ببری یا ببرم؟ عاقبتم تعیین کن
❈۵❈
نخوهم دیدن خود آرزویم دیدن تست
روی چون آینه بنما و مرا خود بین کن
آستان در تو خواستم از دولت کفت
تا برو سر نهم ای بخت مرا تمکین کن
❈۶❈
گفت هیهات که آن خوابگه شیرانست
آن بتو کی رسد ازخاک چو سگ بالین کن
از پی فاتحه وصل دعایی گفتم
تا برین ختم شود فاتحه را آمین کن
❈۷❈
سیف فرغانی شوریده شد از دیدن تو
تو بشیرین لب خود شور ورا تسکین کن
کامنت ها