سیف فرغانی:ای چو جان صورت خود را ز نظر پوشیده عشق تو دردل و جان کرده اثر پوشیده
❈۱❈
ای چو جان صورت خود را ز نظر پوشیده
عشق تو دردل و جان کرده اثر پوشیده
همه لطفی و از آن می نکنندت ادراک
همه جانی تواز آنی زنظر پوشیده
❈۲❈
از تو وقدر تو گر خلق جهان بی خبرند
نیست درجمله جهان ازتو خبر پوشیده
تاچه معنیست درین صورت پنهان کرده
تا چه درست در این حقه سرپوشیده
❈۳❈
عالم حسن تو مانند بهشتست که هست
اندر آن خطه بارواح صور پوشیده
آفتابی که برهنه رو میدان شماست
خلعت نور ز رخسار تو در پوشیده
❈۴❈
گوهر مهر تودر طینت این مشتی خاک
همچنانست که در آب حجر پوشیده
آتش هجر تو اندردل هر قطره آب
راست چون در رگ کانست گهر پوشیده
❈۵❈
عشق تو در دل مور عسلی نوش نهان
همچو در شمع و قصب شهدو شکر پوشیده
با چنین نقش که دارد زتو دیوار وجود
نشوی از پس هر پرده چو در پوشیده
❈۶❈
خاصه اکنون که بنام تو روان شد چون سیم
سخن بنده که مسیست بزر پوشیده
کامنت ها