گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سیف فرغانی:بچشم مست خود آن را که کرده ای نظری نمانده است ز هشیاری اندرو اثری

❈۱❈
بچشم مست خود آن را که کرده ای نظری نمانده است ز هشیاری اندرو اثری
می مشاهده تو بجام نتوان خورد که من چو چشم تو مستم بجرعه نظری
❈۲❈
اگر چو آب بگردی بگرد روی زمین در آب و آینه بینی چو خویشتن دگری
ترا بدیدم و بر من چو روز روشن شد که آفتاب بزاید ز مادر و پدری
❈۳❈
بپیش آن لب رنگین که رشک یاقوتست عقیق سنگ نژادست و لعل بدگهری
گمان مبر که ز کوی تو بگذرد همه عمر کسی که دید ترا همچو عمر برگذری
❈۴❈
بعشق باختن ای دوست با تو گستاخم بدان صفت که زمن رشک می برد دگری
بگرد تنگ شکر چون مگس همی گردم ولی چه سود مرا دست نیست بر شکری
❈۵❈
ز روز ما که بمحنت رسد بشام چه غم ترا که در شب زلفست روی چون قمری
تو نازپرور از آن غافلی که شب تا روز دلم زانده تو چون همی کند جگری
❈۶❈
کلاه شاهی خوبان چو تاج بر سر نه کزین میانه تو بر موی بسته ای کمری
ز روی صدق بسی سر زدم برین دیوار بدان امید که بر من شود گشاده دری
❈۷❈
ز تر و خشک جهان بیش ازین ندارم من برای تحفه تو جان خشک و شعر تری
خجل بمانده که عیب سیاه پایی خویش چگونه پوشد طاوس جلوه گر بپری
❈۸❈
کلاه دار تمناست سیف فرغانی که تاج وصل تو دارد طمع بترک سری

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۵۱۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها