سیف فرغانی:ای که از سیم خام تن داری قامتی همچو نارون داری
❈۱❈
ای که از سیم خام تن داری
قامتی همچو نارون داری
در قبایی کسی نمی داند
که تو در پیرهن چه تن داری
❈۲❈
تا نگفتی سخن ندانستم
که تو شیرین زبان دهن داری
تو بدان دام زلف ودانه خال
صد گرفتار همچو من داری
❈۳❈
تو چنین چشم و ابروی فتان
بهر آشوب مرد وزن داری
زیر هر غمزه یی نمی دانم
که چه ترکان تیغ زن داری
❈۴❈
در همه شهر دل نماند درست
تا چنان زلف پر شکن داری
زنده در خرقهای درویشان
چه شهیدان بی کفن داری
❈۵❈
در فراق تو سیف فرغانی
می کند صبر و خویشتن داری
کامنت ها