سیف فرغانی:ما غریبیم و شهر ازآن شماست با چنین رو جهان جهان شماست
❈۱❈
ما غریبیم و شهر ازآن شماست
با چنین رو جهان جهان شماست
پادشاهان چو بنده می گویند
ما رعیت ولایت آن شماست
❈۲❈
عهد خسرو ندید از شیرین
شر و شوری که در زمان شماست
باچنین چشم مست عاشق کش
هرکه میرد از کشتگان شماست
❈۳❈
گر براتی بجان کنند و بسر
بدهم چون برو نشان شماست
جان عاشق نشانه آن تیر
که زابروی چون کمان شماست
❈۴❈
زردی روی زعفرانی من
از رخ همچو ارغوان شماست
ابر گوهرفشان دو چشم منست
پسته پرشکر دهان شماست
❈۵❈
آب حیوان یک جهان عاشق
در دو لعل شکرفشان شماست
کم زاصحاب کهف نیست بقدر
هرکه چون سگ بر آستان شماست
❈۶❈
غم جان را بخود نمی گیرد
دل که چون لامکان مکان شماست
سیف فرغانی ارچه چیزی نیست
بلبلی بهر گلستان شماست
❈۷❈
سخن خود نمی تواند گفت
که دهانش پر از زبان شماست
کامنت ها