گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سیف فرغانی:عاشقم زنده دلی را که تو جانش باشی قوت دل دهی و قوت روانش باشی

❈۱❈
عاشقم زنده دلی را که تو جانش باشی قوت دل دهی و قوت روانش باشی
هر کرا چشم دل از عشق تو بینایی یافت دائم اندر نظر دیده جانش باشی
❈۲❈
قرص خور نان خوهد ازسفره آنکس همه روز که تو چون شمع شبی بر سر خوانش باشی
همه عالم بارادت نگرانش باشند گر تو یکدم بعنایت نگرانش باشی
❈۳❈
ای دل خام اگر چون من سودا پخته طمعت هست که از سوختگانش باشی
دوست جانم بغم عشق خود آگنده خوهد نه چنین جسم که پرورده بنانش باشی
❈۴❈
دوست را گرچه لبی همچو شکر شیرینست تو نه ای لایق آن کز مگسانش باشی
سگ این کوی شدن مرتبه شیرانست اینت بس نیست که در کوی سگانش باشی
❈۵❈
کیسه از سیم تهی دار و کنارش پر زر تا بساعد کمر موی میانش باشی
در ازل هرچه شد وتا بابد هرچه شود بنده تقریر کند گرتو زبانش باشی
❈۶❈
سیف فرغانی آفاق بگیرد گرتو بمدد قوت بازوی توانش باشی
سعدی زنده دل از بهر تو حق بود که گفت (هرگز آن دل بنمیرد که تو جانش باشی)

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۵۴۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها