سیف فرغانی:ماه سعادتم را باشد شب تمامی با تو گرم ببیند دشمن بدوستکامی
❈۱❈
ماه سعادتم را باشد شب تمامی
با تو گرم ببیند دشمن بدوستکامی
هر آفتاب زردم ز آن روی شاد گردان
کین روزه دار غم را تو چون نماز شامی
❈۲❈
از چنگ باز عشقت چون کبک کوه گیرد
طاوست ار ببیند وقتی که می خرامی
محروم کرد ایام از خدمت تو مارا
هجران زشاخ برکند آن میوه رابخامی
❈۳❈
خال ترا چو دیدم بازلف تو بگفتم
چون صید درنیفتد کین دانه راتو دامی
دل شد زخمر عشقت رسوا بنیم جرعه
ننهفت حال خود را مست از رقیق جامی
❈۴❈
با عشق تو دل من از دشمنست ایمن
هرچ آن حلال باشد نستاندش حرامی
از وصف حسن آن مه گر عاقلی حذر کن
کاینجا ز ذکر لیلی مجنون شود نظامی
❈۵❈
با عاشقان عارف ازجام لاابالی
خوردم شراب و رستم از ننگ نیکنامی
ترک ادب کن ای دل زیرا که دست ندهد
از خواندن مصادر این پایگاه سامی
❈۶❈
جز مدح دوست ای سیف از تو چه خدمت آید
در حضرتی که آنجا سلطان کند غلامی
کامنت ها