سیف فرغانی:آن روی نگر بدان نکویی پرگشته ازو جهان نکویی
❈۱❈
آن روی نگر بدان نکویی
پرگشته ازو جهان نکویی
ای از رخ تو خجل مه وخور
دیگر مفزا برآن نکویی
❈۲❈
این آمدن تو در جهان هست
در حق جهانیان نکویی
بر روی زمین نمی دهد کس
جز دررخ تو نشان نکویی
❈۳❈
درعهد تو بر زمین چو باران
می بارد از آسمان نکویی
ازبهر لب تو گفته یاقوت
چون لعل بصد زبان نکویی
❈۴❈
عاشق نبود کسی که ازدل
با تو نکند بجان نکویی
بر باد مده مرا که گشتست
چون آب زتو روان نکویی
❈۵❈
عاشق بکند بهر چه دارد
درکوی تو با سگان نکویی
درحق من ای نگار می کن
چون کرد همی توان نکویی
❈۶❈
دانی که همی رسد بدرویش
ازمال توانگران نکویی
از خوان خود ای توانگر حسن
در حق گدا بنان نکویی
❈۷❈
می کن که همی کنند مردم
با کلب باستخوان نکویی
از روی تو می خوهم نشانی
ای روی ترا نشان نکویی
❈۸❈
سیف از سخن تو سودها کرد
هرگز نکند زیان نکویی
کامنت ها