گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سیف فرغانی:گرچه از بهر کسی جان نتوان داد ز دست چیست جان کز پی جانان نتوان داد ز دست

❈۱❈
گرچه از بهر کسی جان نتوان داد ز دست چیست جان کز پی جانان نتوان داد ز دست
ای گلستان وفا خار جفا لازم تست از پی خار گلستان نتوان داد ز دست
❈۲❈
همچو تو دوست مرا دست بدشواری داد چون بدست آمدی آسان نتوان داد ز دست
گرچه آن زلف پریشانی دلراست سبب آن سر زلف پریشان نتوان داد ز دست
❈۳❈
دی یکی گفت برو ترک غم عشق بگو بچنان وسوسه ایمان نتوان داد ز دست
خاک کوی تو بملک دو جهان نفروشم گوهر قیمتی ارزان نتوان داد ز دست
❈۴❈
جای موری که مرا دست دهد بر در تو بهمه ملک سلیمان نتوان داد ز دست
محنتت را که گدایانش چو نعمت بخورند بهمه دولت سلطان نتوان داد ز دست
❈۵❈
سیف فرغانی اگر چند توانگر باشی بر درش جای گدایان نتوان داد ز دست

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۶۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها