گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

شیخ محمود شبستری:رخ اینجا مظهر حسن خدایی است مراد از خط جناب کبریایی است

❈۱❈
رخ اینجا مظهر حسن خدایی است مراد از خط جناب کبریایی است
رخش خطی کشید اندر نکویی که از ما نیست بیرون خوبرویی
❈۲❈
خط آمد سبزه‌زار عالم جان از آن کردند نامش دار حیوان
ز تاریکی زلفش روز شب کن ز خطش چشمهٔ حیوان طلب کن
❈۳❈
خضروار از مقام بی‌نشانی بخور چون خطش آب زندگانی
اگر روی و خطش بینی تو بی‌شک بدانی کثرت از وحدت یکایک
❈۴❈
ز زلفش باز دانی کار عالم ز خطش باز خوانی سر مبهم
کسی گر خطش از روی نکو دید دل من روی او در خط او دید
❈۵❈
مگر رخسار او سبع المثانی است که هر حرفی از او بحر معانی است
نهفته زیر هر مویی از او باز هزاران بحر علم از عالم راز
❈۶❈
ببین بر آب قلبت عرش رحمان ز خط عارض زیبای جانان

فایل صوتی گلشن راز بخش ۵۳ - اشارت به رخ و خط

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

حمیداسماعیل زاده
2019-01-05T13:23:48
چقدر زیبا...تمام خطوط چه در دست و پاه و صورت..نشان از سر دارد در افرینش.خدایا خطوطم را به خط خوش منظم کن...امین.ارادتمند شما مشاوراملاک لاهیجان
دکتر امین لو
2021-09-09T20:00:12.3496579
اشاره به رخ و خط(ابیات ۷۸۰ تا ۷۹۰)  هر چند در سؤال، رخ و خط را به ترتیب نفرموده  اما به جهت آنکه بین رخ و خط علاقه و ارتباط تام وجود دارد و تفهیم معنی بعضی از لوازم خط موقوف به ذکر رخ است، بنابراین هر دو را در یک اشاره بیان فرموده است. رخ به اعتبار ظهور کثرت اسمایی و صفات، اشاره به ذات الهی است و خط، اشاره به تعینات عالم ارواح می باشد که نزدیک ترین مرتبه به وجود است. 780  رخ اینجا مظهر حُسن خدایی است     مراد از خط، جناب کبریایی است قید اینجا در این محل آن است که رخ در جاهای دیگر به مناسبت هایی معانی دیگر دارد و در این محل مراد از رخ ، مظهر حُسن خدایی است. حسن و جمال الهی عبارت از مجموعۀ  کمالات اسماء و صفات است که لازمۀ ذات الهی می باشد. مظهر این حسن و جمال، ذات با کمال آن حضرت است. مراد از خط نیز جناب (آستانه) کبریایی است که عبارت از عالم ارواح مجرده است که اقرب مرتبه به وجود است. جناب به فتح جیم به آستانه، کناره، محله، سرای و خانه اطلاق می گردد چون هیچ مرتبه ای به آستانۀ کبریایی حضرت احدیت نزدیک تر از عالم ارواح نیست. 781    رخش خطی کشید اندر نکویی    که بیرون نیست از ما خو برویی رخ محبوب به نیکویی و لطافت و نازکی خطی کشیده است که جامع جمیع دقایق و بالاترین مرتبه حسن و جمال است و هیچ خوبرویی و زیبایی و ملاحت از آن خط  نمی تواند فراتر باشد و مظهر حسن و جمال، مطلقاً روی آن حضرت است و بس. 728    خط آمد سبزه زار عالم جان     از آن کردند نامش دار حیوان در ابیات قبل  گفته شد که مراد از خط، تعینات ارواح مجرده است که اقرب مراتب به وجود و به مرتبۀ غیب است. می دانیم مرتبۀ ارواح، اولین مراتب ظهور در مظاهر است و برزخ میان غیب مطلق و شهادت مطلق است شیخ این مرتبه را سبزه زار عالم جان یعنی عالم روح تعبیر نموده است. چون سبزه زار کنایه از محل نشو و نمای حیوان است به این مرتبه دار حیوان نیز نام نهاده اند. این تعبیر بر گرفته از قرآن کریم است که فرمود: «انّ الدّار الآخرۀ لهی الحیوان» نام دیگر دار حیوان، دار آخرت است چون ارواح مطهره بعد از مفارقت از تن به آن عالم  بازگشت می نمایند. 783  زتاریکی زلفش روز، شب کن          زخطش چشمۀ حیوان طلب کن در اوایل این کتاب توضیح داده شده است که عالم کثرات از جهت ظهور مانند روز است ولی از جهت اینکه مانع اطلاع طالب بر حقیقت توحید می باشد و در واقع عالم کثرات حجابی بر حقیقت توحید می باشد به تاریکی تعبیر شده است. در ابیات قبلی نیز بیان گردید که زلف نمود کثرات است. مراد از «شب کن» یعنی محو و نیست گردان و در واقع نیستی را از جهت ظلمت به شب تعبیر کرده اند. پس معنی مصرع اول چنین خواهد بود: عالم کثرات را که زلف تعبیر از آن است و از جهت ظهور مانند روز است ولی از جهت مانع بودن در راه حقیقت مطلق تاریک است، شب کن یعنی محو و نیست گردان. در مصرع دوم می فرماید «زخطش چشمه حیوان طلب کن» یعنی وقتی عالم کثرات را محو کردی به «خط» که سبزه  زار یا دار حیوان یا عالم روح است می رسی، در این مرحله نیز متوقف مباش و از این مرحله یعنی از خط یا دار حیوان عبور کن تا به چشمه حیوان برسی. مراد از چشمه حیوان، ذات مطلق احدیت است، چون اوست که منبع فیاض حیات و هستی جمیع اسماء، صفات افعال و آثار است. 784   خضر وار از مقام بی نشانی    بخور چون خطش آب زندگانی مراد از مقام بی نشانی، مرتبه ذات مطلق است. مراد از خط نیز چنانچه در ادبیات بالا گفته شد تعینات عالم ارواح است و گفته شد که این مرتبه اقرب موارد به ذات احدیت است و مانند سبزه زار است که از سرچشمۀ فیاض احدیت مشروب شده، شاد و خرم است، پس معنی بیت چنین خواهد بود: وقتی به چشمه حیوان رسیدی مانند حضرت خضر که آب حیات نوشید تو نیز از مقام ذات احدیت آب حیات بخور، همچنانکه عالم ارواح نیز از این آب حیات می خورند. 785     اگر روی و خطش بینی تو بی شک      بدانی کثرت از وحدت یکایک اگر خط و روی محبوب را ببینی، بی شک کثرات را از وحدت یکایک و به تفصیل خواهی دانست و برای تو معلوم خواهد شد که وحدت روز است و جمعیت و نوریت دارد و کثرت شب است و تفرقه و ظلمت دارد 786   ز زلفش بازدانی کار عالم        ز خطش بازخوانی سِرّ مبهم در ابیات قبل توضیح داده شده است که زلف، نشان از عالم کثرات و تعینات است و اغلب به عالم شهادت تعبیر می گردد. خط نیز مخصوص به تعینات عالم ارواح است، البته گاهی به کل تعینات و کثرات تعبیر می گردد. در مصرع دوم کلمۀ خواندن به جهت تناسب با خط آورد شده است. پس معنی بیت چنین است: از زلف محبوب که مراد از آن کثرات و تفرقه و پریشانی عالم است، کار عالم را بازدانی و از خط محبوب که مراد از آن تعینات عالم ارواح است و شأن آن میان غیب مطلق و شهادت مطلق است، سر مبهم را بازخوانی. سر مبهم همان دمیده شدن خط کثرت به گِرد وجه وحدت می باشد. 787    کسی گر خطش از روی نکو دید     دل من روی او در خط او دید اگر کسی خط محبوب را در روی خوب او مشاهده نماید، یعنی کثرت را در وحدت ببیند در این صورت حق پیش او آئینه خلق است و در این حالت خلق را ظاهر و حق  را باطن خواهد دید. به این مرتبه ذوالعقل گویند. مطلبی را که در مصرع دوم بیان فرموده مقامی عالی تر از مضمون مصرع اول است و به عبارتی دیگر حق را ظاهر و خلق را باطن می بیند و به این مرتبه مقام ذوالعین می گویند. در چنین مقامی سالک به هر جا نگاه می کند، جز خدا نمی بیند. مفهوم این بیت مشابه مفهوم بیت 85 است. 788 مگر رخسار او سیع المثانی است    که هر حرفی از او بحر معانی است سبع المثانی سورۀ فاتحه الکتاب است که دارای هفت آیه است و مشتمل بر مجموع معانی آیات قرآنی است . این سوره دو بار نازل شده است. ذات حق نیر اشتمال بر تمام معانی اسماء و صفات دارد. ذات حق نیز به اعتبار تنزل و ظهور در دو مرتبۀ علم و عین و هفت اعتبار کلی (یعنی صفات سبعیه ذاتیه اند،) می باشد. صفات سبعه عبارتند از علم، حیات، قدرت، اراده، سمیع، بصیر و کلام. در این بیت رخسار ذات احدیت به سورۀ سبع المثانی تشبیه شده است و وجه مشابهت با توضیحاتی که داده شد، معلوم است. چنانچه هر حرفی از سوره سبع المثانی به سبب اشتمال آن بر کل قرآن دارای دریای معانی است، هر تجلی و ظهوری از وجه الهی نیز به اعتبار اشتمال از روی ذات بر تمامیت تجلیات، بحر معانی است که کرانه ای ندارد. 789   نهفته زیر هر مویی از آن باز    هزاران بحر علم از عالم راز چنانچه هر حرفی از سورۀ سبع المثانی دارای دریای معانی است، هر مویی از رخسار محبوب نیز نهفته از هزاران دریای علم از عالم راز و سر غیب می باشد. در این بیت اشاره به هر مو نموده است. مو اشاره به تجلی و ظهور است. بنابراین در تحت هر مو یعنی هر تجلی، تجلیات نامتناهی وجود دارد و هزاران دریای علم و معانی در آن نهفته است و غواص آن دریاها اولیاء الله هستنند. 790   ببین برآب، قلب عرش رحمان   زخط عارض زیبای جانان قلب مؤمن به حکم «قَلبُ المُؤمِنِ عَرشُ الرَّحمنِ» عرش حقیقی است و به اعتبار آیۀ کریمه «کانَ عَرْشُهُ عَلَی الْماءِ» عرش برآب است. عارض محبوب از جهت نازکی و لطافت به آب تشبیه شده است. ضمناً قلب انسان از آن جهت که تعینات ارواح مجرده است، خط است. پس معنی بیت چنین خواهد بود: یعنی نظر کن و ببین که قلب انسان که به منزلۀ عرش رحمان است. خطی است بر رخسار مانند آب که بر روی زیبای محبوب ظاهر و دمیده گشته است. در این بیت تشبیه فوق العاده ظریفی وجود دارد.