گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

شیخ محمود شبستری:ز ترسایی غرض تجرید دیدم خلاص از ربقهٔ تقلید دیدم

❈۱❈
ز ترسایی غرض تجرید دیدم خلاص از ربقهٔ تقلید دیدم
جناب قدس وحدت دیر جان است که سیمرغ بقا را آشیان است
❈۲❈
ز روح‌الله پیدا گشت این کار که از روح القدس آمد پدیدار
هم از الله در پیش تو جانی است که از قدوس اندر وی نشانی است
❈۳❈
اگر یابی خلاص از نفس ناسوت درآیی در جناب قدس لاهوت
هر آن کس کو مجرد چون ملک شد چو روح الله بر چارم فلک شد

فایل صوتی گلشن راز بخش ۶۱ - اشارت به ترسایی و دیر

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

محمد حسین
2020-03-13T03:35:53
مجرد در برابر عینیت نیز استعمال شده است که در این معنی یعنی ذهنیت
روفیا
2017-10-21T13:48:41
ز ترسایی غرض تجرید دیدممرادم از ترسا شدن تجرد بود. عیسی مظهر تجرد است. گو اینکه با خود سوزنی به معراج برد که همان او را بر آسمان چهارم دوخت. مجرد معانی گوناگونی دارد. از جمله بی زن، یالقوز، سبک بار، منفک، منزوی، یکتا، انتزاعی، ذهنی، که همه نوعی اشتراک معنی با هم دارند. از جمله معانی واژه مجرد چیزیست که ترکیب نمی پذیرد. و می گویند که روح از آن مقوله است. می توان گفت تجرد از آن روی ستودنیست که گذرگاه عافیت تنگ است، و هر گونه باری که با وجود ما ترکیب شده باشد یا حداقل ما چنین خیال کرده باشیم که بخشی از وجود ماست در آن تنگنا یا مانع از عبورمان می شود یا ما را با خود به قعر دره نیستی می کشاند.
روفیا
2017-10-22T09:49:31
بلی نادر جانتو گویی مجرد نه تنها ترکیب نمی پذیرد بلکه قابل تجزیه نیز نیست! مجموعه موتلفه است.
نادر..
2017-10-22T08:12:04
درود روفیا جانبیانی دیگر:"مجرد" در اصل همان "مجموع" است..
دکتر امین لو
2021-09-13T11:56:32.6742824
اشارت به ترسایی (ابیات ۹۳۰ تل ۹۳۵) چون از پاسخ سوال بت و زنّار فارغ شد اکنون به پاسخ ترسایی شروع می نماید. 930   زترسایی غرض تجرید دیدم     خلاص از ربقۀ تقلید دیدم تجرید و تفرید از علایق دنیوی و طبیعی بر حضرت عیسی(ع) غالب بود. لذا شیخ می فرماید: غرض ارباب کمال از ترسایی که عبارت از متابعت حضرت عیسی (ع) است، تجرید از قیود، رسوم، عادات و خلاصی از ربقة یعنی بند تقلید می باشد. هر کسی گرفتار قید تقلید باشد، از عبادت حقیقی محروم است بدین سبب، مرد وارسته می خواهد از قیود تقلید خلاصی یافته تا به مقامِ اطلاقِ توحیدِ حقیقی برسد. 931  جناب قدس وحدت، دَیر جان است      که سیمرغِ بقا را آشیان است دیر به معنای معبد ترسایان و جناب به معنای آستانه است. آستانه مقدسِ وحدتِ ذاتی که از لوث کثرات پاک و منزه است، به منزله دیر و معبد جان و روح انسانی است. آن آستانه آشیانِ سیمرغِ بقایِ حقیقی است. چون اصل و حقیقت، مختص وحدت است که آن نیز از اختلاف، منزه بوده، همیشه باقی است. حیات حضرت عیسی(ع) نیز واسطه وصول به این مقام است. 932 ز روح الله پیدا گشت این کار    که از روح القدس آمد پدیدار روح الله حضرت عیسی (ع) است. مراد از این کار در مصرع اول همان کار تَجرُّد از قید کثرات و رسوم و عادات می باشد که از آن به ترسایی تعبیر می گردد. پس معنی مصرع اول چنین خواهد بود: ترسایی یا کار تجرد از حضرت عیسی(ع) شروع گردید، گرچه در سایر انبیاء قبل از او نیز تجرد بوده ولی هیچکدام به مرتبه او نبوده است. به همین جهت حضرت محمد(ص) فرموده که «فأنا أولی الناس بعیسی بن مریم» تعین حضرت عیسی از باطنِ احدیتِ حضرت الهیت است و از این جهت به روح الله مسمی گشته است. در مصرع دوم می فرماید که روح الله بودن حضرت عیسی (ع) نیز از نفخ روح القدس یعنی جبرئیل حاصل شده است. به عبارت دیگر نافخ در صورت روح القدس، اسم جامع الله بوده است که به صورت او متمثل شده است. 933 هم از الله در پیش تو جانی است    که از روح القدس در وی نشان است چنانچه حضرت عیسی (ع) روح الله است. در پیش تو هم که انسان هستی به حکم «نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی» جانی و حقیقتی است که مظهر آن، اسم جامع الله می باشد. از اسم جامع الله در روح القدس نشانی هست هم چنین در پیش تو نیز همان اسم به صورت جان (روح) هست ولی ظهور آ‌ن موقوف به قابلیت و استعداد فطری و سعی و اجتهاد تو می باشد تا از حالت قوه به فعل درآید. 934  دگر یابی خلاص از نفس ناسوت      درآیی در جناب قدس لاهوت  ناسوت به معنای بشریت است و از ریشه «ناس» به معنی تحرک است و انسان را از آن جهت ناس گویند که متحرک و مضطرب است. ضمناً انسان به جهت اینکه  دو وجه دارد: وجه روحانی که متعلق به عالم علوی است و وجه نفسانی که تعلق به عالم سفلی دارد. بنابراین دائماً در تکاپو است که به کدام وجه برود. لاهوت به معنای ذات احدیت است به اعتبار اینکه از اغیار محجوب و مستور است. شیخ در این بیت می فرماید: اگر از نفس ناسوت که حامل قوای حیات، حس و حرکت ارادی است که به آن روح حیوانی نیز می گویند، رهایی یابی، در آن صورت مانند حضرت عیسی(ع) تو هم در آستانه و حریم قدس لاهوت که همان مقام وحدت ذاتی است، در می آیی و به حیات ابدی می رسی. 935  هر آن کس کو مجرد چون مَلَک شد         چو روح الله بر چارم فلک شد هر آن کسی که مانند فرشتگان از نفسانیت و طبیعت، مجرد و مبرا شد، مانند روح الله یعنی حضرت عیسی(ع) به فلک چهارم که منزل آفتاب است،‌ عروج نمود و در آن جا مستقر گردید. حصول این مرتبه با قابلیت فطری و اجتهاد میسر است. باید دانست که انسان دارای قابلیت همه کمالات هست، الا نبوت تشریعی که به حضرت ختمی مرتبت خاتمه یافته است، اما باقی کمالات که از مقام ولایت است، برای امت حضرت محمد(ص) قابل حصول است