شیخ محمود شبستری:هر آن امری که فرمودت به جای آر به کعبه روی خود سوی خدا آر
❈۱❈
هر آن امری که فرمودت به جای آر
به کعبه روی خود سوی خدا آر
چو کردی نیت از اول نکو کن
از آن پس اعتماد خود بر او کن
❈۲❈
بدان نیت شوی درویش حاجی
که کردی با خدای خویش ناجی
ز بهر آن که باز آئی و مردم
زر و سیمت دهند و نان و گندم
❈۳❈
که پنداری که کاری کرده باشی
و یا حجی به جای آورده باشی
برو بشکن همه بتهای پندار
چو ابریشم شو از استرک بیزار
❈۴❈
فدا کن جان و دل که اینست طاعت
اگر هستت ز حق این استطاعت
هر آنچه آمد به تو آن از خدا بین
پس آنکه مرده را اینها صفا بین
❈۵❈
ز جهل خویش بگریز و روان شو
به سعی از سوی علم حق دوان شو
وفا کن عهد و میثاقی که حقست
حجر را بوسه ده کان دست حقست
❈۶❈
رها کن پای باطل دست حق گیر
از آن پس کوی در عرفان گیر
در حق گیر و رو کان باب نیکوست
پس آنکه دست در حلقه زن ای دوست
❈۷❈
چو اسمعیل جان خود فدا کن
به اسمعیل آنجا اقتدا کن
پس آنگه عید کن زیرا که عید است
خوشا عیدی که فارق از وعید است
❈۸❈
بکش آن نفس شوخت بهر رحمان
که اینست ای برادر سرّ قربان
برون آی از نهفت صورت دوست
به صحرای معانی شو که نیکوست
❈۹❈
چو عید اول و آخر بدانی
چو عیسی مانده دور آسمانی
خداوندا چه ما را عید دادی
به عیدی روزهٔ ما گشادی
❈۱۰❈
چه از تقلید یابی نور تحقیق
بدانی معنی ایام تشریق
کامنت ها