گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

شیخ محمود شبستری:تو نفست دل کن و دل را چو جان کن پس آنگه سوی جانان روان کن

❈۱❈
تو نفست دل کن و دل را چو جان کن پس آنگه سوی جانان روان کن
برهنه دار تن کوتاه کن دست شکم را گرسنه می‌دار پیوست
❈۲❈
به زیر پای کن نفس و هوا را که تا باشد ببیند دل خدا را
ز مبدأ آمدی نادان در اینجای سعادت را ندانستی سر و پای
❈۳❈
ز غفلت بی‌خبر ز آغاز و انجام نه از معنی به صورت آدمی نام
ولی چون پر کنی علم و عبادت شوی مرغی که پری تا سعادت
❈۴❈
چو عیسی گفت اول چون بزادی مثال بیضه در فرش اوفتادی
بدانش گر نپّری بار دیگر کجا دانی از عرض برتر
❈۵❈
به حکمت گر دیرین معنی بکوشی فرشته‌وش لباس علم پوشی
مجرد کردی از دنیا به طاعات چو عیسی راه یابی در سموات

فایل صوتی کنز الحقایق بخش ۱۵ - در حکت و موعظت

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

غلامحسین آتشی
2016-10-03T18:14:40
به حکمت گر دیرین معنی بکوشیبه حکمت گر در این معنی بکوشی صحیح بنظر میرسد
محسن جهان
2022-12-22T13:25:51.7270546
تفسیر ابیات ۲ و ۳ فوق: عارف عالیقدر سده هشتم در "کنزالحقایق" می‌فرماید: ای انسان درمانده غافل، از این دنیا دست طمع خود را کوتاه کن و لباس دریوزگی را از تن بیرون کرده و از شکم باره گی بپرهیز. که در اینصورت نفس اماره خود را به زیر پای گذاشته و از هواهای نفسانی دست خواهی کشید. دل چنین انسانی خدا را مشاهده کرده و به وصال او می‌رسد.