گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

شیخ محمود شبستری:چنین گویند مردی بود قصاب بخیلی کز بخیلی بود در تاب

❈۱❈
چنین گویند مردی بود قصاب بخیلی کز بخیلی بود در تاب
زکوه سیم و زر هرگز ندادی وگر دادی بسی منت نهادی
❈۲❈
جگربندی نهاده بود در پیش خریداریش آمد سخت درویش
سوالش کرد آن درویش در بند که چند می‌فروشی این جگربند
❈۳❈
بدو گفتا که ای درویش بیمار زکاتم گشت واجب چار دینار
بخر از من بدین مقدار این را زکاتم این بود بردار این را
❈۴❈
چو درمانده بد آن درویش حیران بدان مایه زکات از وی خرید آن
گرفت و روی خود سوی هوا کرد بر آن قصاب بسیاری دعا کرد
❈۵❈
ولی زان پس بگفت ار بیع آن‌ست خداوندا تو می‌دانی گران‌ست
زکوتی باشد کانچنان به تزویر جزای آن چه باشد ویل و زنجیر
❈۶❈
زکوتی کانچنان باشد تمامت چه سنجد آن به میزان قیامت
برد جان پدر تزویر بگذار مکش همچون خران بی‌فایده بار

فایل صوتی کنز الحقایق بخش ۸ - حکایت

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

مسلم
2015-05-20T18:27:06
برد هست یا برو جان پدر ???
محمود
2015-05-18T00:49:56
در بیت دهم جای ( باشد ) و ( کانچنان ) در موقع تایپ عوض شده . زکوتی کانچنان باشد به تزویر . درست است . با درود به روح پاکش .