شیخ محمود شبستری:در خودی کردهای خدا را گم این انتم فانّه معکم
❈۱❈
در خودی کردهای خدا را گم
این انتم فانّه معکم
دست او طوق گردن جانت
سر برآورده از گریبانت
❈۲❈
به تو نزدیکتر ز حبل ورید
تو در افتاده در ضلال بعید
چند گردی به گرد هر سر کوی
درد خود را دوا هم از خود جوی
❈۳❈
بر تو نزدیک گردد این ره دور
گر نشینی به پیشگاه حضور
شیب و بالا و پیش و پس منگر
درکش اندر زه گریبان سر
❈۴❈
خیره هر در ز جست و جوی مزن
در این خانه نیست جز روزن
زدن دست و پا پریشانی است
سر بنه آخر این چه پیشانی است
❈۵❈
نردبان پایۀ سراچۀ غیب
هست از دامن تو تازه جیب
سخن راه بر خود آسان کن
چاک دامن زه گریبان کن
❈۶❈
تا نداری از این حدیث شگفت
بشنو آخر که بایزید چه گفت
قصّۀ «ان سلخت من جلدی
اناهو و هواانا وحدی»
❈۷❈
سخن آن که مرد آگاه است
«لیس فی جبّتی سوی اللّه» است
کامنت ها