شاهدی:از عنبرت غبار چو بر یاسمین نشست شرمنده گشت نافه و در ملک چین نشست
❈۱❈
از عنبرت غبار چو بر یاسمین نشست
شرمنده گشت نافه و در ملک چین نشست
شد خاک راه جمله تنم زان طمع که دید
آمد خدنگ ناز تو و بر زمین نشست
❈۲❈
هر ناوکی که بر دلم از غمزهات نشست
از بهر بردن خرد و عقل و دین نشست
درکوی دوست این دل سرگشته صبح و شام
از بهر شام طره و صبح جبین نشست
❈۳❈
گفتی که تیغ میکشم و میکشم تو را
بر درگه تو شاهدی از بهر این نشست
کامنت ها