شاهدی:چو بر دل لشکر دل از کمین ریخت قرار و صبر و هوش از عقل و دین ریخت
❈۱❈
چو بر دل لشکر دل از کمین ریخت
قرار و صبر و هوش از عقل و دین ریخت
چو دیدم غمزهاش فتان دین است
بگفتم خون خلقی بر زمین ریخت
❈۲❈
چو بر گلبرگ تر زد حلقه سنبل
غبار مشک را بر یاسمین ریخت
ز لعلش آب حیوان زندگی یافت
چو از کوثر درون ماء معین ریخت
❈۳❈
دمادم شاهدی بهر نثارش
ز هجر دیده بر در ثمین ریخت
کامنت ها