شاهدی:یک ذره بدان دهن که گوید وز کتم عدم سخن که گوید
❈۱❈
یک ذره بدان دهن که گوید
وز کتم عدم سخن که گوید
با حسن و رخ و شمیم زلفش
از یوسف و پیرهن که گوید
❈۲❈
با قد و رخ بیاض و چشمش
از سرو و گل و سمن که گوید
جایی که رقیب کینه جوید
از دیو و ز اهرمن که گوید
❈۳❈
در مجلس عاشقان سرمست
من کیستم و ز من که گوید
اندر چمنی که بگذری تو
از سرو در آن چمن که گوید
❈۴❈
چون جان به هوای لعل او رفت
ای شاهدی از بدن که گوید
کامنت ها