شاهدی:دلم پیکان او را در جگر دید ز غمزه کار خود زیر و زبر دید
❈۱❈
دلم پیکان او را در جگر دید
ز غمزه کار خود زیر و زبر دید
به تیر غمزهاش دل چشم میداشت
بحمد الله که آخر در نظر دید
❈۲❈
ز چشمش نرگس ار زد لاف مستی
مگر آن مست را او بی خبر دید
از آن عاقل نیامد در ره عشق
که این ره را سراسر پر خطر دید
❈۳❈
چو با عقل و خرد کاری نشد راست
به راه عشق دل کاری دگر دید
مکن عیب ار شود دیوانه عاشق
جنون را در ره عشق او هنر دید
❈۴❈
ز دنیا شاهدی یکسر گذر کرد
چو اسبابش سراسر بر گذر دید
کامنت ها