شاهدی:یار بر من دود دلها میکشد لشکری از فتنه بر ما میکشد
❈۱❈
یار بر من دود دلها میکشد
لشکری از فتنه بر ما میکشد
کرده است از زلف بس قلابها
تا دل خلقی به هرجا میکشد
❈۲❈
نوش دارویی ز لعلش خواست دل
زانکه زلف او به سودا میکشد
ای بسا سرها که سازد پایمال
طرهٔ مشکین که در پا میکشد
❈۳❈
دست قدرت کرد ماه عارضش
خط مشکین را چه زیبا میکشد
شاهدی چون یاد میآرد لبش
میل جان او به صهبا میکشد
کامنت ها