شاه نعمتالله ولی:از تتق کبریا صورت لطف خدا بسته نقابی ز نور روی نموده به ما
❈۱❈
از تتق کبریا صورت لطف خدا
بسته نقابی ز نور روی نموده به ما
دُرهٔ بیضا بود صورت روحانیش
شاه معانی جهان هر دو جهانش گدا
❈۲❈
در عدم و در وجود رسم نکاح او نهاد
مسکن اولاد ساخت دار فنا و بقا
برزخ جامع بُود صورت جمع وجود
نور گرفته ز حق داده به عالم ضیا
❈۳❈
معنی ام الکتاب نور محمد بود
اصل همه عین او عین همه عینها
بیشتر از عقل کل خوانده ز لوح ضمیر
زان الف آمد پدید جمله کتاب خدا
❈۴❈
نقطهٔ آخر خوشی شکل الف نقش بست
حکم قضا بی غلط لوح قدر بی خطا
دایره ای فرض کن جمله نقاطش ظهور
نقطهٔ اول بگیر نام کنش مبتدا
❈۵❈
خضر مسیحا نفس از دم او زنده دل
حسن از او یافته یوسف زیبا لقا
جامع این نشأتین صورت و معنی او
حاکم دنیا و دین سید هر دو سرا
❈۶❈
مظهر اسمای حق مظهر ذات و صفات
اول و آخر به نام باطن و ظاهر نما
اول اسم حروف ساخت مُسمی به اسم
یافت هویت ز او داد هدایت به ما
❈۷❈
ظلمت و نوری نهاد نام حُدوث و قدم
کرد تمیزی تمام شاه و همه انبیا
معنی اثبات کو با الف و لام الف
صورت توحید جو نفی طلب کن ز لا
❈۸❈
ها و دو لام و الف جمع کن و خوش بگو
ها طلب از چهار حرف طرح کنش آن سه تا
هر که بلا درفُتاد یافت بلائی عظیم
زود گذر کن ز لا تا که نیابی بلا
❈۹❈
جام حبابی بر آب هست در این بحر ما
ساقی ما ، ما خودیم همدم ما عین ما
مخزن گنج اله کُنج دل عارفست
در طلب گنج او در دل عارف درآ
❈۱۰❈
نعمة والله به هم کرد ظهوری تمام
آینه را پاک دار تا که نماید تو را
کامنت ها