گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

شاه نعمت‌الله ولی:چو تو به ما نرسیدی تو را ز ما چه خبر ولی ندیده کسی را ز اولیا چه خبر

❈۱❈
چو تو به ما نرسیدی تو را ز ما چه خبر ولی ندیده کسی را ز اولیا چه خبر
مرو به خود به خود آ تا خدای خود بینی بیا بگو که تو را از خود و خدا چه خبر
❈۲❈
چو تو به عرش نرفتی چه دانی از معراج چو تو خدای ندیدی ز مصطفی چه خبر
توئی که بر لب دریای جسم معتکفی تو را ز حال کما هی جان ما چه خبر
❈۳❈
بلای لا نکشیدی ز عشق بالایش تو را ز قامت و بالای آن بلا چه خبر
تو را چو برگ و نوائی ز عشق حاصل نیست تو را ز برگ و نواهای باصفا چه خبر
❈۴❈
چه از کدورت نفسی نکرده ای گذری تو را ز صوفی صافی با صفا چه خبر
تو بستهٔ زر و زن گشته ای و کشتهٔ آن تو را ز مردی مردان پارسا چه خبر
❈۵❈
منم ز جام الست و می بلی سرمست تو را چه نیست نصیبی از آن بلی چه خبر
تو در خماری و میخانه را نمی جوئی تو را ز مستی مستان آن سرا چه خبر
❈۶❈
هزار چشمه آب حیات در نظر است تو را که دیده نباشد ز چشمه ها چه خبر
برآ به دار فنا تا بقای ما بینی فنا ندیده چو منصورت از بقا چه خبر
❈۷❈
تو را چو درد دلی نیست ای برادر من ز دردمندی رنجور بی دوا چه خبر
به کنج زاویهٔ عشق منزوی نشدی ز شوق سلطنت و ذوق انزوا چه خبر
❈۸❈
چو تو عزیز و زلیخای خود نمی دانی ز حسن یوسف مصری جانفزا چه خبر
به شش جهات فرومانده ای به یک دو سه چیز تو را ز عالم بی حد و منتها چه خبر
❈۹❈
چو تو به عشق نگشتی ز خویش بیگانه تو را ز دولت عشاق آشنا چه خبر
نرفته ای تو بشرق و نیامدی از غرب تو را ز عرش و ز رحمن و استوا چه خبر
❈۱۰❈
ز حال سید ما گر خبر نمی داری عجب مدار گدا را ز پادشا چه خبر

فایل صوتی قصاید قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

ناشناس
2016-01-05T03:27:45
به خود آ تا خدای خود بینی...امروزی گفته...